فقر

فقر

دلنوشته هایم راجع به فقر اجتماع

مانند گلی پژمرده

کودکی کوچک در کنار گذر گاهی در حالی که از فقر و نداری مانند گلی پژمرده شده بود دستانش را به سوی مردم برای گدایی دراز می کردوچون ان بی خبران به خاطر سرمای شدید سر بر گریبان نهاده اند و نیم نگاهی به آن کودک فقیر و مستمندنمی کردند مگر عده ای سکه ای در دستان نحیفش می انداختندو از کنارش رد می شدنندآنها نمی دانستند که آن کودک  مجبور بود خرج مادر بی شوهر مریضش را بدهد وخود ازندگی هیچ لذتی نمی برد چون باید در سرما و گرمای شدید برای رزق و روزی از همنوعش کمک گیرد تا مبادا شکم خالی سر گرسنه بر بالین نهنددر حالی که ان کودکان مانند شاپرکانی باید در همه جا و همه حال مشغول بازی باشندرا  بیابیم و  دست یاری به آن گلهای پژمرده دهیم و به  انها کمک مالی کنیم و تا دیگر مجبور نباشند سر چهار راهی گدایی نمایندو از سرم بلرزند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نویسنده: فرخ لقا .فتحی ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

فقر بزرگترین بلای خانمان بر انداز قشر عظیمی از جامعه اند بیاید با اندک کمک هایمان گره کوچکی از مشکلاتشون رو باز کنیم و از شادیشان دلشاد شویم به امید اون روز طلایی


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , ffathi50.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM